نقشه داری به سرت بهرِ دلم، می فهمم
دست تو رو شده دیری است گُلم، می فهمم
هی نگو عشق سراب است و پر از وهم و خیال
من خودم کشته ی کارم، زِبلم، می فهمم
نخ نما گشته دگر در زدن و در رفتن
بابت این که صریحم، خجلم، می فهمم
اهل تعریف و تعارف نشدم عذر بِنِه
چون که از طایفه و جنسِ گِلَم، میفهمم
مرد و مردانه بگو آنچه که در دل داری
چه کسی گفته که بی عقل و خُلم؟ می فهمم
خوب اندیشه کن آنگه خبرم ده که در عشق
آسمان سیرم و درویش جُلم، می فهمم
مدتی هست که چشمت نگرانم شده است
نقشه داری به سرت بهرِ دلم، می فهمم
کمال_پیری آذر"کمال" ۱۳۹۷/۱۲/۱۵
بعضی های خاص...برچسب : نویسنده : kooysher بازدید : 168