خوش آمدی

ساخت وبلاگ

جانان من به بزمِ حضرت باران خوش آمدی
بر چشم من قدم نهاده ای، ای جان خوش آمدی

 

ای رفته از کنار ما و نشسته به قاب چشم
بر خلوتِ خیال و دفتر و دیوان خوش آمدی

 

در مجلسی که ذکر و نُقل و نباتش خیال توست
بی تو شود شبیه شام غریبان خوش آمدی

 

دیگر گلایه ای ز رفتن تو در دلم نماند
هر چند ناگهان و تند و شتابان، خوش آمدی

 

چون  باورم نگشته آمدنت، دستپاچه ام
از یاد رفته است، تعارفِ مهمان، خوش آمدی

 

بنشین به صدرِ جایگاهِ دل ای پادشاهِ حسن
 با اینکه ساده است و بی سر و سامان،خوش آمدی

 

در لیله الرغائب از تو سخن رفت تا سحر 
ای حاجتِ روا شده ام ، هان خوش آمدی

 

با سیلِ اشکِ چشم و خونِ جگر منتظر شدم
جانانِ من به بزمِ حضرت باران خوش آمدی


کمال_پیری آذر"کمال"  ۱۳۹۷/۱۲/۲۴
ِ

بعضی های خاص...
ما را در سایت بعضی های خاص دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooysher بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 15 ارديبهشت 1398 ساعت: 10:42