نغمات

ساخت وبلاگ

از هم آغوشی آن لعبَت شیرین حرکات
که رسید از لبِ لَعلَش به وجودم رَشَحات

شده ام غرقِ سَماع، دست فِشان می آیم
دست من نیست چنین حالت و این سان سَکَنات

دوش رفتم به سَرِ کویِ کَرَم خانه عشق
که تَراوَد زِ زمین و زِ  زمانش بَرَکات

از سَرِ لطف و کَرَم بار به درگاهم داد
دل و جانم به طَرَب آمده از آن وَجَنات

مَحوِ آن موی و لب و خالِ غزل ساز شدم
مژده آمد که شدی سفره نشین نَعَمات

مژه بر هم نزدم تا که زِ دستم نرود
لحظه های خوشِ وصلم به چنین آبِ حیات

بوی عطرِ نفس و هُرمِ دل انگیز تَنَش
کرده سازِ دل و احساس مرا پُر نَغَمات

نرگسِ چشمِ خُمارش چه شَرَرها که نزد
دین و ایمان و دلم رفته زِ دستم، صلوات

شده ام عاشق و رسوای بُتی شوخ و جوان
کِی توانم که رَهیدَن زِ کمندش، هَیهات

کرده بر گردنم او حلقه و می گرداند
هرکجا خواست دلش، در جَلَوات و خَلَوات


کمال پیری آذر"کمال"   ۱۳۹۶/۱۱/۱۴

بعضی های خاص...
ما را در سایت بعضی های خاص دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooysher بازدید : 136 تاريخ : جمعه 21 دی 1397 ساعت: 3:01